دانلود آهنگ دایه دایه وقت جنگه از رضا سقایی
دانلود آهنگ رضا سقایی به نام دایه دایه وقت جنگه با لینک مستقیم
Reza Saghaei – Daaya Daaya Vaghte Jange
متن آهنگ لری دایه دایه وقت جنگه از رضا سقایی :
زین و برگم؛ بونیت و او مادیونم…
خوره مه بوریتو؛ سی هالوونم…
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
سنگرانه بر منیت؛ لشم در آریت…
بورتم سی دالکم؛ بونگمه وراریت
سنگرها را خراب کنید؛ جنازه ام را در بیارید…
جسد مرا ببرید؛ برای مادرم، تا برایم ناله و زاری کند…
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم…
شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته…
در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را…
چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
قلایانه بگردیت چینه و چینه؛ لشکمه ور داریت، کافر نیینه وی کافر نیینه
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید؛ جنازه ام را بردارید، تا کافری آن را نبیند
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم…
شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم…
شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
کاغذی ره بکنید؛ بو دخترونم…
بعدِ خوم شی نکنن؛ و او دشمنونم…
نامه ای بفرستید برای دخترانم؛ تا بعد از من شوهر نکنند، به دشمنانم
دایه دایه؛ وقت جنگه… قطار که بالا سرم؛ پرش دشنگه… پرش دشنگه…
ای مادر! هنگام جنگ است…
قطارِ بالای سرم؛ پر از فشنگ ست
نازیه سی توو بکو؛ جومه ورته…
در کردن دو قورسو، شیرِ نرته
نازنین؛ تو سیاه بپوش جامه ات را…
چون در گورستان به خاک کردند؛ شیرِ نرت را
موتورچی؛ یواش برون، دالکمه بینم… شیرشِ حلال بکم؛ بلکه بمیرم… بلکه بمیرم…
راننده یواش تر برو؛ تا مادرم را ببینم…
شیرش را حلال کند، شاید که من مردم
ترجمه آهنگ دایه دایه وقت جنگه اختصاصی نیلی موزیک :
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
ای مادر هنگام جنگ است و قطار (وسیله ای كه فشنگها را آن می گذارند) بالای سرم پر از فشنگ است
سنگرها را خراب كنید و جنازه ام را در بیارید و جسد مرا ببرید برای مادرم تا برایم ناله و زاری كند
راننده یواش تر برو تا مادرم را ببینم و شیرش را حلال كند شاید كه من مُردم
نازنین (مادر) تو سیاه بپوش جامه ات را چون در گورستان به خاک کردند شیر نرت را
ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید و جنازه ام را بردارید تا کافری آن را نبیند
راننده یواش تر برو تا مادرم را ببینم و شیرش را حلال كند شاید كه من مُردم
نامه ای بفرستید برای دخترانم تا بعد از من شوهر نکنند به دشمنانم
ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است
نازنین (مادر) تو سیاه بپوش جامه ات را چون در گورستان به خاک کردند شیر نرت را
راننده یواش تر برو تا مادرم را ببینم و شیرش را حلال كند شاید كه من مُردم
از قلعه شمشیر به دست بیرون زده و لگام اسبش مانند طلا برق می زند
برادرانم خیلی هستند، هزار هزار و برای تقاص خون من بر خواهند خواست