اهنگ دایه دایه محمد میرزاوندی
اهنگ دایه دایه محمد میرزاوندی | فایل صوتی به همراه متن ترانه
Mohammad Mirzavandi – Daya Daya
متن اهنگ دایه دایه محمد میرزاوندی :
🔻زینَُ بَرگم بَوَنیت و اوُ مادیونم
خَوَرِه مه بوُریتو سی هالوُونم
زین و برگم را به مادیانم ببندید و خبر مرا برای دایی هایم ببرید
🔻دایَه دایَه وقت جنگه
قطار که بالا سرم پرش دِ شَنگه
ای مادر هنگام جنگ است و قطار (وسيله اي كه فشنگها را آن مي گذارند) بالای سرم پر از فشنگ است
🔻سنگرانه برمنت لشم در آریت
بورتم سی دالکم بونگمه وراریت
سنگرها را خراب كنيد و جنازه ام را در بیارید و جسد مرا ببرید برای مادرم تا برايم ناله و زاري كند
🔻موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم
شيرش حلال بَكِم بلكه بَميرِم
راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم
🔻نازیه تو سی بکو جومه ورته
دُر کِردن دو قورسو شیر نرته
نازنین (مادر) تو سیاه بپوش جامه ات را چون در گورستان به خاک کردند شیر نرت را
🔻دایَه دایَه وقت جنگه
قطار که بالا سرم پرش دِ شَنگه
ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است
🔻قلایانه بگردیت چینه و چینه
لشکمه ور داریت کافر نیینه
قلعه ها را دیوار به دیوار بگردید و جنازه ام را بردارید تا کافری آن را نبیند
🔻موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم
شيرش حلال بَكِم بلكم بَميرِم
راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم
🔻کاغذی ره بکنید و او دخترونم
بعدخوم شی نکنن و او دشمنونم
نامه ای بفرستید برای دخترانم تا بعد از من شوهر نکنند به دشمنانم
🔻دایَه دایَه وقت جنگه
قطار که بالا سرم پرش دِ شَنگه
ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است و قطار بالای سرم پر از فشنگ است
🔻نازی تو سی بکو جومه ورته
دُر کِردن دو قورسو شیر نرته
نازنین (مادر) تو سیاه بپوش جامه ات را چون در گورستان به خاک کردند شیر نرت را
🔻موتورچي يواش بَرون دالكمه بينِم
شيرش حلال بَكِم بلكم بَميرِم
راننده يواش تر برو تا مادرم را ببينم و شيرش را حلال كند شايد كه من مُردم
🔻د قلا کرده وِ در شمشیر وِ دَسش
چی طلا بَرق می زنه لقام اسبش
از قلعه شمشیر به دست بیرون زده و لگام اسبش مانند طلا برق می زند
🔻برارونم خیلیین هزار هزارن
سی تقاص خینه مِه سَر وَر میارن
برادرانم خیلی هستند، هزار هزار و برای تقاص خون من بر خواهند خواست